مطالعه اقتصاد هنرهای تجسمی و راهبردهای افزایش سهم آن در اقتصاد ایران (GDP)
چکیده: پژوهش حاضر طی یک مطالعه راهبردی خواستار پاسخگویی به دو پرسش است. سهم اقتصاد هنرهای تجسمی در اقتصاد ایران(تولید ناخالص داخلی) چه مقدار است؟ راهبردهای توسعه اقتصاد هنرهای تجسمی و افزایش سهم آن در اقتصاد ایران(تولید ناخالص داخلی) چیست؟ این پژوهش به جهت تجزیه و تحلیل دادهها از یک سو، برای تعین سهم اقتصادی هنرهای تجسمی در تولید ناخالص داخلی ایران و درصد سودآوری و اشتغالزایی در این حوزه(بهواسطه عملکرد 10 گالری فعّال در تهران در سال 1392)، از روشهای کمّی مبتنی بر اقتصاد خرد (تئوری تقاضا و عرضه در بازار) و اقتصاد کلان (تئوری حسابداری ملّی) استفاده میکند؛ و از سوی دیگر در جهت کشف و شناسایی عوامل موثر بر رشد اقتصاد هنرهای تجسمی ایران، از روش کیفی مبتنی بر ماتریس استراتژیک سوات(SWOT) بهره گرفته تا با مطالعه بسترهای مرتبط با حوزه هنرهای تجسمی، به ارائه راهبردهایی جهت توسعه این بخش بپردازد. در این راستا این پژوهش جهت بررسی هر دو بخش کیفی و کمّی، ضمن بکارگیری روش مطالعه میدانی، از پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و بررسی اسناد، مدارک و آمارهای از پیش موجود بهره برده است. جامعه آماری این پژوهش شامل70 نفر از صاحبنظران و خبرگان این حوزه بودند که پس از مراجعات مکرر، محقق موفق به انجام مصاحبه عمیق با 40 نفر از آنها شده است. این افراد از میان هنرمندان، گالریداران، منتقدان و کارشناسان خبره انتخاب شدهاند. براساس یافتههای بهدست آمده از مطالعات کمّی، سهم تولید ناخالص داخلی هنرهای تجسمی در تولید ناخالص داخلی کل کشور بسیار ناچیز است. در این راستا مطالعات کیفی، به بیان عوامل موثر بر افزایش و یا کاهش این سهم پرداختهاند. بر این اساس، در برابر اندک نقاط قوت و فرصتهای موجود در حوزهتجسمی، ما با نقاط ضعف و تهدیدهای بسیاری در این حوزه روبرو هستیم. مسائلی همچون: عدم وجود تشکّل صنفی و یا اتحادیه برای گالریها، فقدان قوانین حقوقی مدون، ضعف بودجه و اعتبارات، افزایش بیرویه قیمتها، تک کاناله شدن بازار و… بازار هنرهای تجسمی را با چالشهای بسیاری مواجه کردهاند. در این راستا، بهترین سیاست برای ارتقاء کیفی و کمّی اقتصاد هنرهای تجسمی، ایجاد زیرساختهای مورد نیاز و تسهیل شرایط توسط بخش دولتی، جهت ایجاد اشتغال و تأکید بر خصوصیسازی در این حوزه است.
منبع: پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران