برآورد سهم صنایع خلاق در تولید ناخالص داخلی ایران
چکیده:
اقتصاد خلاق هر اندازه که مبحثی به نسبت نوین است، مبحثی
رو به گسترش نیز هست. این پایاننامه در پی پاسخگویی به اولین پرسش از اقتصاد
خلاق در ایران برآمده؛ پاسخ به پرسش چیستی
صنایع خلاق و احصاء آن. پرسش چیستی اقتصاد خلاق در سطحی پی گرفته شده است که بتوان
آن را در سطح دادههای آماری بازیافت، تا احصاء بخشهایی که ذیل مقوله اقتصاد خلاق
قرار میگیرند، ممکن شود و بتواند در خدمت پرسش اصلی پایاننامه که محاسبه سهم
اقتصاد خلاق کشور ایران از تولید ناخالص داخلی است، قرار گیرد. برای این منظور ضمن
بررسی تعاریف و طبقهبندیهای ارائهشده توسط نهادها و کشورهای مختلف، با اتخاذ
چارچوب طبقهبندی منتشرشده توسط آنکتاد، تلاش کردهایم آن را به شکلی بسط داده که
بی آنکه از آن خارج شویم، امکان بررسی بخشهای بومی مطابق با دادههای مرکز ملی
آمار ایران فراهم آید. این تطابق در وهله نخست امکان مقایسه سهم صنایع خلاق در
ایران را با دیگر کشورها در چارچوب یادشده فراهم میآورد که خود میتواند در دیگر
پژوهشها و سیاستگذاریها مورداستفاده قرار گیرد. از سمت دیگر پیش از محاسبه سهم
اقتصاد خلاق، احصاء بخشها و تفکیک صنایع خلاق میتواند بهخودیخود در پژوهشهای
مشابه مورداستفاده قرار گیرد.روش تحقیق به کار رفته شده در این پژوهش از جهت هدف
“کاربردی” و از نظر روش “توصیفی-تحلیلی” میباشد. یافته اصلی پایاننامه حاکی از آن است که سهم
صنایع خلاق در دادههای تولید ناخالص داخلی ایران در سال 1390، به 7 درصد میرسد
که گویای آن است که در مقایسه با کشورهایی با ویژگیهای فرهنگی تقریباً مشابه
درزمینهٔ فرهنگ و هنر، چنانچه با سیاستگذاریهای
درست و دقیق بتوان به بروز خلاقیت در تولیدات فرهنگی و خلاق دستیافت؛ میتوان این
میزان را به عدد چشمگیری ارتقا داد و در بازارهای جهانی نیز با سایر رقبای پیشرو
به رقابت پرداخت.
واژگان کلیدی: اقتصاد خلاق، اقتصاد فرهنگ و هنر، صنایع
خلاق، صنایع فرهنگی، تولید ناخالص داخلی