بررسی ظرفیتهای اقتصاد دانش بنیان برای رفع چالشهای اقتصاد خلاق در ایران
نویسندگان: مجید سرنیزاده، مسعود ملایی
چکیده: سازوكارهاي اقتصاد خلاق در كشور ما مبتني بر به كارگيري شيوه هاي سنتي است و از حوزه هاي كمتر توسعه يافته اقتصاد محسوب ميشود. معدود مطالعات و بررسي هاي انجام شده در اين حوزه، عدم توسعه زيرساختها، نبود قوانين حمايتي و ضعف فرهنگ كسب وكار متناسب، و توسل به روشهاي سنتي را به عنوان مشكلات اصلي عدم توسعه صنايع خلاق برشمرده اند. پرسش اول اين است كه رفع اين مشكلات با چه سازوكارهايي امكانپذير است؟ پاسخ كشورهاي توسعه يافته خروج از شيوه هاي سنتي بازار، استفاده از فناوريهاي نوين، مدلهاي نوين كارآفريني، ترويج حقوق مالكيت مادي و معنوي و سازوكارهايي است كه ذيل اقتصاد دانش بنيان قرار ميگيرند. پس يك راه، انتقال اقتصاد خلاق از اتمسفر سنتي به حالت دانش بنيان است. اما اين رويداد نيازمند تغييرات گسترده در زيرساختها، قوانين، رويكردها و تدوين برنامه هاي ملي براي اقتصاد فرهنگ و هنر است. اما گفتمان اقتصاد دانشبنيان در كشور ما چند سالي است در حوزه هاي غيرفرهنگي از جمله پزشكي، فناوري اطلاعات و… آغاز شده و توفيقاتي را كسب كرده است. و پرسش دوم اين خواهد بود كه آيا زيرساختهاي موجود و مستقر اقتصاد دانشبنيان، نيازهاي اقتصاد فرهنگ را نيز ارضا ميكند يا اينكه نيازمند طراحي نظام جديدي براي اقتصاد خلاق در كشور هستيم؟ هدف از اين مطالعه بررسي پتانسيل هاي اقتصاد دانشبنيان در ايران براي پاسخ به سوال دوم است. اين مطالعه با كنار هم قراردادن ظرفيتهاي اقتصاد دانشبنيان و چالشهاي توسعه صنايع خلاق در ايران نشان ميدهد كه بهجاي طراحي نظام ويژه و مجزا، ميتوان از ظرفيت زيرساختها، سازوكارها و قوانين موجود اقتصاد دانش بنيان به عنوان ابزاري كارا براي نوسازي اقتصاد خلاق بهره برداري كرد.