عوامل تعیین کننده مخارج فرهنگی عمومی: تحلیل سری های زمانی کاوش گرانه برای کشور اتریش
نویسنده: مایکل گتزنر[1]
چکیده: اتریش خود را “کشوری فرهنگی” می داند چرا که آثار هنری، هنرهای نمایشی (تئاترها) و به خصوص موزه ها نقش مهمی در مباحث عمومی این کشور ایفا می کنند. با این حال این سوال مطرح می شود که آیا مخارج فرهنگی عمومی در مقایسه با سایر سیاست های دیگر، به عنوان نشانه ای از اهمیت سیاست فرهنگی واقعا به همان میزان اهمیت دارند که احزاب سیاسی و دولت سعی در بیان آن دارند؟ یک سری زمانی از مخارج فرهنگی عمومی برای بازه زمانی 1967 تا 1998 به عنوان یک مبنا در نظر گرفته شده است تا از طریق دیدگاه اقتصادی بررسی شود که آیا مخارج عمومی (که اساسا نسبت به GDP اندازه گرفته شده است) مسیر رشد و توسعه را دنبال می کند؟ براساس تست های مربوط به مانایی سری های زمانی مخارج فرهنگی در اتریش، نشانه هایی تجربی وجود دارند که ثابت می کنند مخارج فرهنگی، تولید ناخالص داخلی و شاخص نسبی قیمت ( تولید ناخالص داخلی و مخارج دولت) باهم، هم پوشانی دارند. سایر محاسبات اقتصادسنجی (مدل های صحیح-خطا) نشان می دهند که مخارج های فرهنگی با رشد تولید ناخالص داخلی افزایش می یابند ولی در برابر نوسانات کوتاه مدت آسیب پذیر هستند. علاوه بر این، “بیماری هزینه بامول” بر رشد بلندمدت مخارج فرهنگی می افزاید. در گذشته مسیر رشد مخارج فرهنگی پایدار و مستقل از مواردی همچون ایدئولوژی احزاب حاکم، شکل دولت و چرخه های کسب و کار سیاسی بوده است.
[1]Michael
Getzner