واکنش به چرخه صنعت مد در اقتصاد
واکنش به چرخه صنعت مد در اقتصاد
نویسنده: ولفگانگ پسندورفر
هدف این مقاله ارائه الگویی است که دو مشخصه صنعت مد را دارا باشد.
- کالاهای تولیدی صنعت مد در روابط اجتماعی به عنوان ابزارهای شناسایی/جداسازی[1] استفاده می شود.
- این کالاها تنها برای یک دوره زمانی محدود همچنان مد روز باقی می مانند و پس از آن به اصطلاح از مد افتاده و کالایی که جدیدتر مد شده است، جایگزین آن می شود.
در این مقاله نشان داده شده است که تقاضا برای صنعت مد به صورت یک سیکل و یا چرخه است و این موضوع به خاطر نمایشی بودن عرصه صنعت مد است. در واقع یک فرد از کالای مد استفاده می کند تا استایل و تیپ خود را (ثروت خود را) به دیگران نشان دهد و بشناسد که دیگر استفاده کنندگان از کالاهای مد مشخص به چه گونه و طبقه ای تعلق دارند. یک کالای مد نشانه موثری است وقتی که دارای قیمت بالایی باشد و فقط گروه خاصی انگیزه خرید آن را داراست. به مرور زمان تولیدکنندگان قیمت کالاهای خود را کاهش می دهند تا به افراد طبقه های پایین تر هم بفروشند. این امر موجب تنزل و افت ارزش نمادین کالاهای مد می شود. درنهایت فضایی برای تولد یک “مد جدید” یعنی کالایی که با قیمت بالا فروخته می شود و حائز ویژگی جداسازی گروه و طبقه بالا از پایین است، ایجاد می شود.
در نظریه اقتصادی نقش مدل ها جداسازی ابعاد کلیدی واقعیت مرتبط است. مدل های طراحی شده با دقت کردن به متغیرهای ضروری و با آسان کردن تحلیل چنین ویژگی هایی هدف فوق را برآورده می کنند. تا حدود زیادی نقد مطرح شده در مقاله کولو، کلین و مک کلور[2] این سوتفاهم در رابطه با نقش مدل های اقتصادی را نشان می دهد. انتقادات آن ها عمدتا در این اعتقاد خلاصه می شود که دنیای واقعی پیچیده تر است و این پیچیدگی ها باید در نظریه اقتصادی هم خود را نشان دهد. اما افزودن واقع گرایی به یک مدل واقع بینانه تر و در عین حال پیچیده تر که همین نتایج را در اختیار بگذارد، می تواند بینش های بنیادین را محال تر کند و از شفافیت آن کم نماید.
[1] signaling/screening
[2] Coelho, Klein, and McClure